Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-03@08:27:01 GMT

يک هفته و چند چهره؛ نگارِ رامبد و دورهمي اعدام

تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۸۹۳۴۰

خبرگزاري آريا - برترين ها - ايمان عبدلي: قاتل آتنا اعدام شد و چون پيشتر نوشته بوديم در اين مورد، حرف تازه اي نبود و نکته جالب توجه در حاشيه اين اعدام، حضور مشتاقانه مردم براي تماشاي خشونت بود که ريشه در علاقه عمومي و ذاتي به خشونت دارد و مي شود گفت که تقريبا درصد کمي از اين مردم تماشاچي که بعضا با زير انداز و مجهز به مراسم آمده بودند، دغدغه‌ي عدالت دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اين که اين ميل به خشونت از کجا مي آيد، مجال مفصل تري مي طلبد. در مورد منصوريان هم چندين بار نوشتيم که آمدنش احساسي بود و ادامه‌ي حضورش هم به همچنين، درخواست آمدن منصوريان را همان هواداراني دادند که قبل ترها مقابل وزارت ورزش تجمع مي کردند و بنرهايي در حمايت از آمدن منصوريان دست مي گرفتند و همان ها هم او را هو کردند! اين تاوان احساسي شدن است و قرمز و آبي دچارش شده اند در دوره هاي مختلف. اتفاقات چهارشنبه زياد بود و چون مطلب بعدازظهر چهارشنبه بسته مي شود، فرصت پرداخت کافي نبود.
رامبد جوان يا (شجاعت هفته)
خندوانه به انتها رسيد و برنامه ي آخر با حضور نگار جواهريان اجرا شد. فصل پر فراز و نشيبي از اين برنامه که با بحران نبود جناب خان شروع شد و با اضافه شدن چند عروسک ناکام ادامه يافت و با اجراي چند مسابقه طراوت يافت و جايگاه خودش را تثبيت کرد. به جرات اين بالغ ترين و پر ايده ترين فصل خندوانه بود. اجراي فضاهاي متعدد هيجان انگيز و ايجاد ريتم مناسب در جذب مخاطب، تيم فکري خندوانه را در اين فصل سربلند کرد و اين بهترين پاياني بود که ميشد براي چنين فصلي تصور کرد. کما اين که رامبد جوان تيز هوش و موقعيت شناس از خلا وجود فضاهاي صميمي تر در تلويزيون دولتي ايران استفاده کرد و با خانوادگي کردن برنامه ي آخر با يک تير چند نشان زد؛ او هم حواشي زندگي پر ماجرايش را با يک حسن ختام جمع کرد، هم از ولع سيري ناپذي مردم براي مشاهده رگه هاي از يک زندگي خصوصي در انظار عمومي استفاده کرد و هم پايان کوبنده اي داشت، مثل هر روايت جاندار ديگري که به آغاز و پايان کوبنده نياز دارد.

اجراي چنين برنامه اي شجاعت بسياري ميخواست، چون در فرهنگ عمومي ما استفاده از يک فضاي رسانه اي بدين شکل تعبير به رانت و پچ پچ هاي عمومي مي شود و اصلا چنين محتواهايي را نان قرض دادن و لوس بازي مي دانند اما رامبد به دور از رياکاري هاي مرسوم کاري را که دوست داشت کرد و مثل تمام شب هاي گذشته کودک درونش را آزاد کرد و اصلا همين لختي و يله گي اوست که در اجرا خندوانه را متفاوت کرده و به دل مي نشاند. گرچه که طبيعتا چنين تجربه بديعي دستپاچگي ها و غلط هايي دارد مثل وفور کلوزآپ هاي بي دليل روي صورت نگار جواهريان و يا مانيفست دو نفره اي که در رثاي مجاهدت هاي رامبد براي خندوانه بيان شد و...کمي فضاي گفت و گوي دو نفره را نچسب کرد. اما با همه ي اين ها مبشد که همين را هم ارائه نداد و يک پايان کليشه اي داشت و حرف ها را هم نشنيد، اما رامبد جوان پاي يک پايان متفاوت ايستاد واين همه هزينه دادن پاداشي دارد؛ ديده شدن و خواسته شدن از سمت مردم.
عادل فردوسي پور يا (گزارشگر هفته)
چند لحظه ي درخشان از گزارش بازي پرسپوليس - الاهلي نشان مي دهد که چرا عادل فردوسي پور مورد خاص گزارشگران فوتبال در ايران است؛ تصاوير را با چند لحظه تاخير دريافت کرده ايم، دوربين صحنه‌ي آهسته موقعيت تيم الاهلي را نشان مي دهد، عادل مي گويد: «بازي شروع شده و همين اول کار يه موقعيت براي الاهلي» آهنگ صدايش در آن لحظه حس جمعي از هواداراني را دارد که با دريافت با تاخير تصاوير بازي کمي از شروع طوفاني الاهلي بهت زده اند. عادل موفق مي شود حس مخاطب را با دکوپاژ لحن و صدايش متناسب کند و اين برگ برنده ي اوست. اين که با يک همذات پنداري دائمي در تمام لحظات تمام بازي هايي که گزارش کرده به ناخودآگاه جمعي فوتبال دوستان نزديک مي شود.
از آن طرف يکي را هم داريم مثل سرهنگ عليفر که نقطه مقابل عادل قرار دارد. اگر فرض کنيم عادل مي تواند کم جاذبه ترين بازي ها را با گزارش هايش جذاب کند، عليفر در نقطه مقابل مي تواند حساس ترين بازي هاي را کاريکاتوريزه کند و اصلا حالي از مخاطب و شنوندگان صدايش بسازد که از خود بپرسند اين فوتبال چه چيزي دارد که تماشايش مي کنيم؟

به عبارتي اگر عادل با اين هماني صداي همه ي بينندگان مي شود و به ما لذت بازتاب مي دهد، عليفر دقيقا متکلم وحده است و يک «من» پر رنگي با خودش دارد که آن فوتبال و هر فوتبالي را که گزارش مي کند تبديل به مايملک خودش مي کند و بعد از چند دقيقه حرص خوردن حس مي کني اشتباه آمده ايم و اصلا نبايد اين فوتبال را ببينيم، چون گزارشگر- کارشناس پر حرفي پشت ميکروفون قرار گرفته که دائما قضاوت مي کند و نوسان صدايش کلا فالش است و مثل يک بچه ي نه چندان مودب در ميان جمع به دنبال خودنمايي است مثل گل گفتن هايي که با تاخير و آهنگي غريب بيان مي شود.
سرهنگ فارغ از هر ديسييليني خودش را براي مخاطب لوس مي کند و وجودش را فراتر از فوتبال و حواشي آن قرار مي دهد. اگر فردوسي پورِ گزارشگر به موقعيتي رسيده (فارغ از عملکردش در برنامه ي نود) فقط به دليل کيفيت کاري است که ارائه مي دهد و اگر عليفر مضحکه عام و خاص مي شود، دقيقا بازتاب عملکرد خودش را مي گيرد. يک بار بايد باور کنيم که هر موفقيتي پشت پرده ندارد و هر ناکامي هم آميخته با حق خوري نيست.
داروغه زاده يا (رفع توقيف هفته)
اتفاقات چند وقت اخير وزارت ارشاد مبارک است. جمعه صبح بود که داروغه زاده خبر از رفع توقيف فيلم هاي «عصباني نيستم، پارادايس، آشغال هاي دوست داشتني، خانه دختر و خانه پدري» داد. بايد اهل سينما باشيد که متوجه شويد وجود گونه هاي متنوعي از سلايق و علايق در فضاي فکري جامعه چقدر مي تواند موجب همبستگي و امنيت شود. در نگاه اول شايد مساله رفع توقيف با مساله غامضي چون امنيت بي ربط به نظر برسد، اما سينما چگونه به امنيت ارتباط پيدا مي کند؟
واقعيت موجود اين است که سينما دو يا سه سالي است که به سبد فرهنگي خانواده ها برگشته و اقبال عمومي به سالن ها آبرومندانه است. فيلم ها موج ايجاد مي کنند. مردم حداقل آثار سينمايي را در شبکه نمايش خانگي دنبال مي کنند و اين اقبال عمومي يعني اين که سينما در افکار عمومي تاثير گذار است. و حالا در چنين شرايطي هر مدل از تکثير به زنده نگه داشتن گونه هاي مختلف فکري و دلبسته نگه داشتن آن ها به سيستم موجود کمک مي کند.

نوع نگاهي که «خانه پدري» به مساله غيرت و ناموس دارد و يا نوع نگاه «خانه دختر» به مناسبات يک خانواده و تعريفي که از پدر خانواده دارد و حتي روايت و نگاه «عصباني نيستم» همه سرچشمه هايي در اجتماع دارد که با انکار، ضعيف و نيست نمي شوند. بلکه به دنبال مامن و ماوايي به رسانه هايي از جاهاي ديگر پناه مي برند. در چنين شرايطي شبکه هاي بي سر و اصحاب ماهواره اي قد علم مي کنند و هر چه که نبايد را به خورد مخاطب مي دهند. بعد از چندي گلايه مي کنيم که چرا رفتارعاي عموم جامعه مطابق با سبک زندگي اتوپيايي که ترسيم کرده ايم، نيست و تعلقات سيستم بيشتر شعار و نصيحت به نظر مي رسد.
غافل از اين که تخم اين مهاجرت فکري عامه را خودمان کاشته ايم. وقتي که محصولات فرهنگي را در يک کانال باريک و لاغر قرار داده ايم و هر چه از اين نوار بيرون زد را انکار و توقيف کرده ايم، به هواي انکار چيزهايي که هست و نمي خواهيم باشد. عصباني نيستم، اگر ديده نشود آن پتانسيل اعتراضي نسبت به حوادث 88 به کانال ديگري هدايت مي شود و انرژي اي را که مي توانستيم با يک فيلم و داستان کم خطر دفع کنيم. به اجبار با هزينه اي گذاف کنترل مي کنيم. چون نه در خانه خودي بلکه در خانه ي غريبه ها ماوا يافته و امثال من تو و بي بي سي هر چه راست و دروغ هست را ميکس مي کنند و آن موقع فرياد واحسرتا فايده اي هم نخواهد داشت. با اين حساب بايد دعا کنيم که اين رويه ادامه دار باشد. فکر کنم پاسخ، پرسش پاراگراف اول را گرفته ايم!
پي نوشت: انتخاب «نفس» هم براي معرفي به اسکار کاملا درست بود و در ميان ده گزينه‌ي موجود اين نزديک ترين انتخاب به معيارهاي اسکار بود، چه در فرم و چه در محتوا.
علي مرادي يا (مجري هفته)
در روزگار و زمانه پر رونق شهرت طلبي، شايد بتوانيم براي يک کودک گمنام (امير عباس) دلايل کافي در ذهن داشته باشيم، اما براي يک مجري تلويزيوني چه مي توانيم بگوييم؟ کدام دليل باعث مي شود افراطي ترين و زشت ترين شعارهاي استاديومي را به تلويزيون بياورند و يا به اسم زدن يک کارگردان و يک جريان سينمايي اهداف ديگري(شهرت طلبي) را دنبال کنند؟
کسي که رفتاري خلاف عادت مي کند، آن هم مقابل دوربين تلويزيون،احتمالا طلب ديده شدن دارد، منچستر انگليس امممم ...پرسپوليس! چنين واژه هايي را چگونه جلوي دوربين تلويزيون عنوان مي کنيد؟ اشتباه نشود، شما مي توانيد علاقه هاي رنگي داشته باشيد و البته چه بهتر که علاقه هايتان را هم مطرح کنيد. هم برنامه جذاب مي شود و هم کاراکترسازي مي کنيد، اما با فحاشي آيا؟!
تعصب که کور مي کند و فرض مي گيريم در مورد استقلال رگ غيرتتان بالا زده! در مورد فرهادي چي؟ آيا اين اسم رمز نبوده؟ فقط آن قدر مي دانيد که زدن فرهادي عزيز کرده تان مي کند. شما که شهرت طلبيد و حتما هم عافيت طلبيد، زير لواي پتک زدن به فرهادي و به اسم ما مردم ايران قرار است از کدام جايگاه دلبري کنيد؟ کمي تاکتيک هايتان منسوخ نيست؟

خيلي ها قبل تر از شما اين پروسه ها را اجرا کرده اند. موفق شده اند اما فقط در کوتاه مدت! بماند که موج فرهادي در سينما و آن چيزي که احتمالا انتقاد از ژانر نکبت مورد نظر شما هست. ربطي به فرهادي ندارد. کاش يکي بيايد بگويد که فرهادي چه گناهي دارد؟ وقتي بيشمار فيلسمازان کم خلاقيت و کپي و کار و تهيه کننده هاي کم ريسک نسخه ي او را الگو قرار داده اند؟ اصلا چه زماني فرهادي ادعا کرده، نفر اول سينماي ايراني است؟ وقتي بيضايي و کيارستمي و نادري و.. اين ها را داريم.
او بارها اعتراف کرده که از سينماي امثال مهرجويي تاثير گرفته و حالا بسته به شرايط مورد توجه محافل معتبر سينمايي قرار گرفته، نمي توانيد که تمام توجهات را به اتفاقات سياسي گره بزنيد. به هر حال او واجد کيفيتي است که در سينماي ايران با او شروع شده. چه کسي غير از او اين گونه به تلاطم هاي ذهني کاراکترهايش نزديک شده؟ اصلا جناب، شما به اين ها فکر هم کرده ايد؟
روحاني يا (پلتيک هفته)
اجلاس سالانه سازمان ملل، انگار که اسکار سياسيون است. فرصت حضور در اين نشست علي رغم همه ي ايرادات و نقدها فرصت بي بديلي است که چندلايه و پيچيده است و نبايد فريب ساده انگاري هاي برخي رسانه ها در تحليل اين فرصت را بخوريم. قطعا تامل و تحمل و صداي منطق، بيشتر متقاعد کننده به نظر مي رسد.
مجمع، محل خط و نشان کشيدن نيست و آن هايي هم که مثل نتانياهو توهين آميز و احمقانه رفتار مي کنند در شرايطي ديگر هستند و اصلا موجوديت شان زير سئوال است. کنش سلبي از آن ها بعيد نيست. اصلا اگر که سلبي رفتار نکنند که چيزي برايشان نمي ماند. تاريخ و تمدني که نيست و خريد کالايي به نام تاريخ هم با هزار و يک حمايت هم کار دشواري است. نتانياهو و ترامپ دست در دست هم نمي توانند براي اسرائيل تاريخ بسازند و اين ميزان عصبيت و رفتارهاي متناقض تجلي آن عصبيت حاصل از ناکامي است.

شرايط ما اما متفاوت است؛ هرگاه با پرستيژ رفتار کرده ايم، ورق را برگردانده ايم و آن ميزان تعقل حاضر در نظام هاي سياسي دنيا را به سمت خودمان کشانده ايم. مخلص کلام اين که شکل موضع گيري روحاني در مقابل دشمناني مثل آمريکا و اسرائيل را نمي شود با ديدگاه دعواهاي ناموسي قياس کرد.
اينجا بيشتر شبيه يک نمايش است و شبيه همان اسکار و گرمي! نوع پوشش و شکل رفتار و حرف هايي که زده مي شود، مورد قضاوت قرار مي گيرد. همان طور که فلان لباس، فلان ستاره ي سينمايي مي تواند او را محبوب تر و حتي معقول تر کند، فلان جمله ي سنجيده يک رئيس جمهور هم مي تواند موقعيت يک کشور را ارتقا بدهد. اين استيج و اين شوي رسانه اي را بايد در قالب خودش قضاوت کرد و بعدتر در مذاکرات و پشت ميزها از حق و حق ستاني گفت. حساب اين جا حساب يک سالن بزرگ نمايش است که بايد به اندازه کافي دلبري کرد. نتيجه اين که روحاني با بياني منطقي و به درستي و به اندازه ترامپ و نتانياهو را سرجايشان نشاند و رفتاري فراتر از اين به دام افراطي گرايي افتادن است و کمتر از اين هم عقب نشيني ذلت بار است. والسلام.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۸۹۳۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکم اعدام «بابک زنجانی» نقض شد

سخنگوی قوه قضاییه از نقض حکم اعدام بابک زنجانی و تبدیل آن به حبس خبر داد.

 

به گزارش ایسنا، اصغر جهانگیر در اولین نشست خود در سمت سخنگویی قوه قضاییه، درباره اینکه با توجه با اعلام بازگشت اموال بابک زنجانی به کشور، آیا تصمیم جدیدی در این باره گرفته شده است؟ گفت: رای این پرونده در سال ۹۵ از شعبه ۳۸ دیوان عالی صادر شد و پیش بینی شده بود که در صورت استرداد اموال و جبران خسارت وارده و اظهار ندامت و توبه محکوم علیه می‌تواند استحقاق برخورداری از تخفیف و عفو شود.

وی افزود: با توجه به همکاری‌هایی که در طول زندان کرد و بیش از ۱۰ سال در حبس است، اموال این فرد در خارج کشور شناسایی شد و با اعزام کارشناسان مربوطه ارزیابی‌ها انجام شد و پس از بازگشت اموال به کشور و با گزارش مقامات ذی صلاح در خصوص استرداد اموال درخواست عفو محکوم علیه بابک زنجانی توسط دادگستری مطرح شد و از ریاست قوه در اجرای دادنامه درخواست شد و با تایید ایشان و موافقت رهبری ایشان حکم اعدامش نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد.

دیگر خبرها

  • عنکبوتی به نام رامبد جوان ! | همه نامگذاری های عجیب جانوران
  • برپایی نمایشگاه تذهیب «نقش و نگار» در برج آزادی
  • عکس| تغییر چهره بازیگر «بزرگ‌مرد کوچک» در کنار رامبد جوان
  • اختلاف‌نظر درباره تصادف‌های پرماجرای تهران | نخستین قربانی؛ موسیقیدان مشهور یا روزنامه‌نگار معروف؟
  • حکم اعدام بابک زنجانی نقض شد/ تشکیل پرونده برای چهره‌هایی که اهمیت عملیات وعده صادق را به مخاطره انداخته بودند/ تشریح آخرین وضعیت پرونده باغ ازگل/ کشف جرم جدید در پرونده چای دبش
  • ببینید | نقض حکم اعدام بابک زنجانی با تائید و موافقت رهبر انقلاب
  • سالفه دریانوردان، دورهمی اهل دریا با داستان‌هایی از قشم تا هند و آفریقا
  • عکس روز؛ دورهمی پرسپولیسی‌های سابق با رضا مالدینی!
  • فیلم| حکم اعدام بابک زنجانی نقض شد
  • حکم اعدام «بابک زنجانی» نقض شد