يک هفته و چند چهره؛ گناهِ رشيدپور و افت فردوسيپور
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۰۳۳۹۷
خبرگزاري آريا - برترين ها - ايمان عبدلي:
حسين کياني يا (عقيم هقته)
توقيف غافلگير کننده نمايش «روز عقيم» در ميان اهالي هنر سرو صداي زيادي به پا کرد، هر چند که در ميان مخاطبان ما در برترين ها خيلي به چشم نيامد! اين که چرا اين اتفاق انقدر حاشيه ساز شد، شايد دو دليل عمده داشت.
دليل اول اين که حسين کياني از جمله کارگردان هاي صاحب سبک در فضاي نمايش امروز ايران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مساله مهمتر ميشود وقتي که بدانيم تعداد حسين کيانيها در فضاي نمايشي امروز کم است و تئاتر ملغمهاي از سلبريتي بازي، نقدهاي ژورناليستي و اداهاي شبه روشنفکري و البته کمي هم کارهاي با آبرو شده است. يک روز اليور توئيست با معجوني از موزيک و دکور عميق و پروپاگانداي تبليغاتي خوب مي فروشد(اتفاق بدي هم نيست)، روز ديگر چند بازيگر تلويزيوني همزمان با يک سريال شبانه جذابيت خودشان را در سالن هاي تئاتر عرضه مي کنند. نه که اين ها بد باشد، اما خب از ذات اصلي تئاتر کمي دور است. کياني اما در چنين شرايطي غنيمت است. او سنت و تاريخ و مذهب و حتي گاها اسطورهها را در خدمت روشنگري و تکان ذهني مي آورد.
دليل دوم اما مضمون نمايش است. اسم «شهر نو» را که شنيده ايد احتمالا. مکاني که قبل از انقلاب اسلامي در آن روسپيها را جمع کرده بودند و آن ها در آن جا تحت نظارت مراکز بهداشتي خدماتي مي دادند. آن جا البته به دو بخش تقسيم مي شد؛ جايي که قلعه زاهدي نام گذاشته بودند و همان محل کار براي آنها بود. اين را داشته باشيد تا برسيم به «روز عقيم»؛ نمايشي که داستان سه زن از آن جا را در روزهاي انقلاب روايت مي کند.
تلاقي انقلاب و ساکنين قلعه زاهدي، خب معلوم است که احتمالا تنش زا خواهد شد. اين را ما مي دانيم که در جامعه اي با خط قرمزهاي غيرقابل پيش بيني زندگي مي کنيم و حتما حسين کياني و گروهش هم مي دانستند، منتهي نه که دنبال رسانه اي شدن و دردسر باشند، کما اين که کياني اهل ادا و اطوارهاي روشنفکر مآبانه نيست و حتي از ظاهرش مي شود فهميد که مشق خودش را مي نويسد. اما اين که چرا با چنين علمي دست به اجراي چنين نمايش جسورانه اي زده، شايد از جهت باشد که نام تئاتر را زنده کند.
به هر حال «روز عقيم» حتي در نامگذاري هم جسارت ستودني دارد، روزي که هيچ دعايي برآورده نميشود و معضلات اجتماعي نظير سوژه نمايش به زير فرش ناکارآمدي هدايت مي شود و برخي معضلات از «علني محدود» به يک «غيرعلني نامحدود» هدايت مي شود، نمايشي اجتماعي اصيل شايد همين «روز عقيم» باشد، با چهار تا جفتک و شوخي جنسي دو تا سلبريتي رو فلان صحنه ي اجرا فقط سوپاپ سازي مي کنيم و کسي تکان ذهني نخواهد داشت، کياني و گروهش خيلي هزينه دادند اما شايد ذات تئاتر را يادمان آوردند، هر چند توقيف شده باشد. اين روز اتفاقا با توقيف هم عقيم نشد. چه چيزي بيشتر از اين؟
کودکان کار بروجردي يا (تناقض هفته)
انتشار تصاوير کودکان کار بروجردي که دستگير شدند و البته در جايگاه مجرم قرار گرفتند، واکنش هاي زيادي داشت. احتمالا اين ماجرا ختم به خير ميشود، اما مساله فقط کودکان کار بروجردي نيست. الا ماشالا کودک کار در همين تهران سر هر چهارراه و کوي و برزن وجود دارند. چند لحظهاي که پشت چراغ قرمز معطل شويد، يکي شيشه اتومبيل تميز مي کند، يکي گل نرگس مي آورد و ديگري رسما گدايي مي کند. ما مردم اما در مواجه با آن ها به شدت متناقض عمل مي کنيم و اين واکنش نسبت به مجرم تلقي کردن آن ها هم در درجه اول واکنش نسبت به تناقضات دروني خودمان است.
براي روشن تر شدن ماجرا برگرديم چند دهه پيش؛ از زماني که با شکل گيري ساختارهاي اجتماعي و مدرنيزاسيون پهلوي رسوبات شهرنشيني خودش را نشان داد. جامعه عموما روستانشين و سنتي و حتي غالبا مذهبي آن زمان، نگاهي دلسوزانه و ترحم انگيز به چنين پديده هايي داشت. جامعه از پس تقويت چنين نگاهي در آثار پر بازديد هنري مثل «گنج قارون» با حس دلسوزي تشديد شدهاي به فقر مواجه بود. موقعيت فقير برابر با موقعيت مظلوم تلقي ميشد و اصلا همين پيش زمينه ذهني جمعي يکي از اصلي ترين دلايل انقلاب بود. (به نوعي واکنش عمومي به شکاف طبقاتي که در سطحي ترين شکل خودش را در همين پديده هاي چون کودکان کار نشان مي دهد)
از سال هاي انقلاب و جنگ گذشتيم و حواسها دوباره به معضلات اجتماعي و زشتي هاي شهري جلب شد، اين بار بساط ترحم طلبي (در شکل کودکان کار و معضلات اين چنيني) سازمان يافته و هدف دار کار مي کرد. به هر حال تجربيات چند دهه ترحم طلبي توسط کودکان و زنان و معلولان در سطح شهرها، آن ها را تحت لواي مافيايي قرار داده بود که تصميم گرفته بود به اين ثروت عظيم معطل سر و شکلي بدهد.
از پس اين تغييرات آن جامعه اي که داشتههاي خودش را بي چشمداشت در اختيار گدايان آشکار و کودکان کار (به نوعي گدايان پنهان) قرار مي داد، جور ديگري عمل مي کرد و حتي حس مي کرد مورد سواستفاده و تعرض قرار گرفته. از آن افراط در ستايش فقر به تناقضي رسيد که تجربه اي تاريخ پشتش بود. در واقع همين امروز هم نسل هاي اول و دوم انقلاب کنش مثبت تري نسبت به کودکان کار و گدايان علني دارند و کمتر دست رد به سينه آنها مي زند، اما نسل سوم و چهارم نه تماما اما عمدتا کمک کردن و خريداري خدمات آنها را نوعي نون دادن به يک مافياي اقتصادي تلقي مي کنند.
حالا هر چه که بيشتر مي گذرد و با توجه اتفاقاتي که در عرصه هاي فرهنگ ساز افتاده کمک به کودکان کار و دستفروش ها از سوي نهادهاي رسمي تقبيح مي شود و تاثير خودش را هم مي گذارد.. تغييرات اجتماعي وسيع و اتفاقات ريز و درشت سبب ساز تناقض و انفعال ما نسبت به رسوبات اجتماعي شده، اما چيزي که واضح است اين که وقتي که به متهم تلقي شدن آنها واکنش نشان مي دهيم، در واقع همزمان با پس زدن خدمات اجتماعي آنها، علت را هم درست کشف کرده ايم. از نهادهاي نظارتي و کنترل کننده گله منديم که نتوانستند در تمام اين سال ها وظايفشان را خوب انجام بدهند. در واقع واکنش به بازداشت کودکان کار بروجردي يک هوش اجتماعي قابل تحسين پشت خودش داشت. مردمي که شايد مشتري خدمات مريض کودکان کار نباشند اما آن ها را معلول مي دانند و دقيقا علت نابساماني ها را پيدا کردند. از دهه بيست خورشيدي تا امروز چيزي نزديک به هشتاد سال گذشته، اين تغييرات رفتار جمعي اميدوارکننده است، اگر که تند و راديکال نشود.
رضا رشيد پور يا (مجري هفته)
مصاحبه رئيس جمهور با رضا رشيدپور در عين شگفتي بيشتر از آن که درباره روحاني باشد، درباره رشيدپور شد. پس از پايان مصاحبه عمده تحليل ها و گفتوگوهاي ژورناليستي بيشتر درباره رشيدپور گفتند و نوشتند و اين خودش به تنهايي مي تواند ثابت کند که وزن مصاحبه کننده و مصاحبه شونده، اصلا برابر نبوده!
هفته قبل هم نوشته بوديم که روحاني زيرکي هاي که دارد هيچ رئيس جمهور ديگري نداشته. او نه به اندازه رئيس دولت اصلاحات محافظه کار است و نه به اندازه احمدي نژاد بي پرواست. او پس از يک ماه پر اتفاق؛ از زلزله تا اعتراضات و در حالي که جامعه به شدت منتظر شنيده حرف هايي تازه است، به ظاهر ريسک مقابل رشيد پور نشستن را مي پذيرد، از اين رو که صرف همين پذيرش کمي افکار عمومي را آرام ميکند. افکار عمومي در ابتدا گمان ميکند قرار است طرحي نو در بيفتد، غافل از اين که صرف وجود يک مجري خبرساز وقتي زمينه هايي فراهم نباشد، تحولي به وجود نميآورد.
در واقع براي روحاني اين پذيرش قرار نبوده جنگ مغلوبهاي بسازد. اتفاقا رشيدپور مناسب ترين آدم براي تيم رسانه اي روحاني بود. او نام دارد و از پس اجراي «حالا خورشيد» يک ذهنيت خبري به مخاطب مي دهد، اما خب در حوزه سياست متبحر نيست و افکار عمومي اين را فراموش کرده بود. در مصاحبه هم ديديم که او براي هر پرسشي اجازه مي گرفت و زبان بدنش هم کلا مرعوب يک مقام عاليرتبه شده بود. به هر حال روحاني مثل خيلي ديگر از مديران اجرايي مي داند چگونه پاسخ را در پرسش نگه دارد. به عبارتي آن ها پس از شنيدن پرسش مصاحبه کننده را در همان پرسشاش نگه مي دارند و با بسط ضعف هاي پرسش مصاحبه کننده دام اطناب وقت را پهن مي کنند و کم کم با بسط چنين تکنيکي، مصاحبه تبديل به يک فضاي روابط عمومي گونه مي شود، انگار که تلويزيون يک ساعت آنتن را مفت و مجاني در اختيار دولت قرار داده است.
با مرور سريع نکات بالا در مييابيم که اصلا رشيدپور در اين ميان کارهاي نيست و سيل خواستههايي که به سمتش سرازير مي شود جاه طلبانه است، کما اين که حتي لري کينگ و اپرا وينفري هم نمي توانند بار مطالبات مردم را مقابل اوباما و ترامپ به دوش بکشند، ساختار رسانهاي ناقص و فضاي محدود و تعريف شده که دائما در جهت مرعوب شدن اهالي رسانه مقابل مديران و حتي سلبريتي هاست براي رسانهايها تواني نمي گذارد. در چنين ساختاري آدم مناسب چنين مصاحبه هاي پرورش پيدا نمي کند.
يکي سواد دارد و جسارت ندارد، ديگري جسارت دارد و سواد ندارد، يکي ديگر هم جفتش را ندارد و اصلا مال دنياي ديگري است. اين بازي اگر يک برنده داشت فقط دولت روحاني بود که بازهم توانست از گذر ديگر کم هزينه عبور کند، اگر که البته شايعات عبور اصلاح طلبان از دولت روحاني خيلي صحت نداشته باشد، آن چه که محمدعلي ابطحي نوشت در نقد مصاحبه روحاني، شايد شروع يک جريان نامطلوب براي روحاني باشد.
عادل فردوسي پور (افت هفته)
نامه اي براي يک عادل فردوسي پور که کم کم نااميدمان مي کند!
حدود چهار يا پنج سال پيش بود که قول داديد با توجه به جايگاه و آنتني که داريد دست مربيان دلال و داوران رشوه بگير را رو کنيد، يادتان مي آيد؟ قرار بود چند برنامه نود در فصل تعطيلي ليگ برتر به صورت اختصاصي دست هاي پشت پرده را رو کند، چقدر هم خوب شروع کرديد. از ليگ دسته اول و نتايجي که در بيرون زمين تعيين مي شد برق از سرمان پريده بود. چيزهايي شنيده بوديم اما نمي دانستيم تا اين حد نتايج دستکاري مي شود. هفته دوم رسيد قرار بود به ليگ برتر برسيد، اتفاقا آن زمان يکي از تيم هاي رنگي پايتخت هم در مظان اتهام بود. مي گفتند مربي آن تيم با داوران رفاقت هاي بودار دارد و نتايج تحت تاثير قرار گرفته است هر چه از برنامه مي گذشت، بحثهاي انتزاعيتر و کليتر ميشد. برنامه در کمال نااميدي تمام شد و نه هيچ فاش گويي رخ داد و نه...دست دلال ها رو نشد يا نتوانستيد يا هر چي! نتيجه آن نبود که از شما توقع داشتيم، آن شب به شدت نااميد شديم وقت عمل بود، سر بزنگاه همان شب بود.
آقاي فردوسي پور يک طرفه به قاضي نمي رويم! هر چقدر در فاز افشاي دلالي نااميد کننده بوديد. شب هاي خوبتان را يادمان نرفته مثل آن شبي که صفايي فراهاني آمد و چه پرچمي از مديريت درست و شفاف بلند کرديد. در آن سال ها آن قشري که شما رسانه اي کرديد، خواب آنتن تلويزيون را هم نمي ديدند، اما شما کار خودتان را کرديد و يادمان نمي رود. آن شبي را که ته ريش غم انگيز هفته بعدش که پشتش يک اعتراض و يک سرگشتگي نهفته بود و آن جمله طلايي: اگر صندلياي براي دفاع از حق باشد...واقعيت هم همين است که نود ديگر اصلا يک برنامه تمام فوتبالي نيست و ما توقع نداريم شما «بت من» باشيد و کل نابساماني فوتبال را حل کنيد. اصلا کار شما نيست! اما شايد بايد يادآوري کنيم که اگر محبوبيد و اگر پايدار به خاطر کلي مواضع فرامتني شماست، به خاطر اين که چشم نبستيد و به وقتش حرف ها را زديد و گاهي فکر کرديم يکي از خودمان جلوي دوربين صدا و سيما قرار گرفته است.
اما مي دانيد واقعيت چيست؟ مدت هاست که ديگر آن فردوسيپور سابق نيستيد. زور روزمرگي انگار به برنامه تان غالب شده و نميشود اين افت فاحش را تحمل کرد. شايد با يک مصداق بهتر باورتان شود؛کدام رسانه در کجاي دنيا يک گفت و گوي خصوصي را (طارمي و هدايتي) را علني مي کند؟ اجازه گرفته ايد؟ بله گرفتيد! اما روي آنتن جاي اجازه گرفتن است؟
به نظر مي رسد ميخواهيد برنامه را روي بورس نگه داريد. خوب ميدانيد و خوب ميدانيم اين برنامه اي که براي طارمي رفتيد صرفا چند روز خوراک روزنامهها را جور ميکند؟ کل اين کنش هاي شما چه قفلي باز کرد؟ اصلا مي شود بي توجه به زمين و قابليت هايش، هر نوع محصولي را کاشت و توقع درو داشت؟ زمين رفتار طرفداران فوتبال در ايران (اينجا تراکتوريها و استقلاليها) بارور نيست که به پيج فيفا حمله مي کنند! اين محصول افشاگري نيم بند برنامه شماست آقاي فردوسي پور...
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۰۳۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سورپرایز عوامل فوتبال ۳۶۰ برای عادل فردوسی پور (فیلم)
منبع:هم میهن