Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - برترين ها - ايمان عبدلي:
دراويش گنابادي يا (تشنج هفته)
گزارشي مختصر از آن چه که بايد درباره وقايع اخير بدانيد با نگاهي صرفا توصيفي.
دراويش که هستند و چگونه فکر مي‌کنند؟
دراويش گنابادي شيعه دوازده‌امامي‌اند و تمام شعائر شيعيان همچون نماز و روزه را به جا مي‌آورند. خوانش آن‌ها از اسلام شيعي، اما با قرائت فقهي، و در حال حاضر حکومتي، از اسلام متفاوت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قداست براي دراويش گنابادي در دوران غيبت در وجود «قطب» آن‌ها متجلي مي‌شود. در حالي که شيعيان سنتي به تقليد از يک مرجع معتقدند مقامي که در حال حاضر از آن نورعلي تابنده است. قطب در قاموس دراويش و به زبان عاميانه جايگاهي هم وزن مرجع تقليد را دارد، قطب دراويش گنابادي در حال حاضر نورعلي تابنده است که در خيابان پاسداران تهران در گلستان هفتم ساکن است.
او در دهه شصت معاون وزير دادگستري بوده و حتي مدتي رئيس سازمان حج و زيارت هم شده است. از گرايشات تابنده تا همين حد بدانيد که به ملي مذهبي‌ها و نهضت آزادي نزديک بود و در انتخابات 88 از مهدي کروبي حمايت کرده. وي البته دوره‌هايي را هم وکالت افرادي، چون امير عباس انتظام و يا آيت الله طاهري را بر عهده داشته است. دراويش گنابادي دور چنين قطبي طي «طريقت» مي‌کنند و البته اين طريقت هم تکيه بر مباحثي مثل «وحدت وجود» دارد که ذات هر فرد را تجلي خداوند مي‌داند، از جمله انتقادات به «طريقت» دراويش گنابادي اين است که تکه‌هايي از عقايد بودا، حکمت اشراق عرفاني و حتي مسيحيت به آن وارد شده است و در واقع منتقدانش مي‌گويند که اين يک اعتقاد تجميع شده و نه اصيل است. اما مساله اصلي اين نيست.
ريشه اختلاف کجاست؟
ريشه چنين تفکراتي البته مال امروز و ديروز نيست و به قرن دوم هجري بر مي‌گردد و راه دراويش از کنج صوفي گري مي‌گذرد. صوفيه راه رسيدن به مقام «قطب» را براي همگان باز گذاشته اند. راه رسيدن فقط سير و سلوک صوفيانه مي‌باشد و به وسيله آن فرد به کمال رسيده و مقام قطبيت نصيب او مي‌گردد. در واقع چنين جايگاهي اکتسابي است و هر کسي مي‌تواند در چنين جايگاهي قرار بگيرد. نکته، اما اين جاست که در چنين مکاتبي محوريت طريقت در واقع در مقابل محوريت شريعت قرار مي‌گيرد، اين نقطه تضاد اصلي است.
در فقه شيعه محوريت با «شريعت» است، در مورد احکام و شريعت نظرات متعددي هست، اصلا شريعت چه مي‌گويد؟ شريعت يعني مقررات و احکام اسلامي بر يک سلسله حقايق و مصالح استوار هستند، فقها مي‌گويند اين‌ها هستند که انسان را به سعادت چه مادي و اين دنيايي و چه معنوي و آن دنيايي مي‌رسانند، ولي عرفا معتقد هستند که همه راه‌ها به خدا منتهي مي‌شود و همه مصالح و حقايق از نوع شرايط و امکانات و وسايل و موجباتي است که انسان را به سوي خدا سوق مي‌دهد.
فقها مي‌گويند در زير ظاهر شريعت يک سلسله مصالح نهفته است و آن مصالح همان روح شريعت است، اما عرفا معتقدند که مصالح و حقايقي که در تشريع احکام پنهان است همان مراحلي است انسان را به مقام قرب الهي و وصل يار سوق مي‌دهد عرفا معتقد هستند که باطن شريعت (راه) است و آن را طريقت مي‌خوانند. در واقع برداشت فقها و شريعت برداشتي قابل لمس‌تر با توجه به نياز‌هاي انساني به نظر مي‌رسد و برداشت عرفا (در اين جا دراويش) ذات گرايانه‌تر و به اصطلاح ناب‌تر (به معناي واقعي کلمه و شکل توصيفي آن) است. در واقع عرفا و تصوف اصالت را به راه مي‌دهد و به ماسک آن، مثل موسيقي و حالت‌هاي عرفاني و خانقاهي، اما شريعت اصالت را به عمل به واجبات و مضاميني از اين دست مي‌دهد. راه اول طبيعتا انزوا طلبانه‌تر و آئيني‌تر است، راه دوم قاعدتا قابليت انعطاف بيشتري دارد و عمومي‌تر است، مشکل آن‌جاست که فرقه‌اي نخواهد در تناسب ميان شيوه و آرزو‌هايش قدم بزند.

دراويش؛ از حوزه خصوصي تا حوزه عمومي
مجموع اين‌ها اهل طريقت (دراويش) را به باطن سوق مي‌دهد و از همين جهت هم هست که آن‌ها هر وقت از حوزه خصوصي به حوزه عمومي آمده اند چالش ايجاد شده است، چون فقه و شريعت براي حکومت داري با برنامه دارتر است و از کنج درآمدن عرفا ايجاد چالش کرده است، آن‌ها هر چقدر که در حوزه خصوصي اهل روا داري هستند در حوزه عمومي شکل ديگري دارند و اين البته از جايگاه رفيع قطب در ميانشان نشات مي‌گيرد، پابوسي قطب در ميان دراويش امري عادي و پذيرفته شده است، مراد از اين مثال قضاوت درباره عقايد گروهي از مسلمانان نيست، بلکه آشنايي بيشتر با آن‌ها و توصيف ماجراست، چنين رفتار‌هايي در حوزه خصوصي شايد به منزله «محبت» تلقي شود، اما در حوزه عمومي منجر به فضايي مغشوش مي‌شود.
اين مباحث شايد اين جا کمي خسته کننده باشد، اما خب ريشه تفاوت‌ها را نشان مي‌دهد، آن چه که در پاسداران اتفاق افتاد از چنين تفاوت‌هايي ريشه مي‌گيرد، اتفاقاتي، چون بازداشت نعمت رياحي و محافظت از منزل تابنده، شايد اين موتور محرک ماجرا باشد، اما اين قصه سر دراز دارد و اين درگيري‌ها تقويم و تاريخ دارد، پيش‌تر و حتي در همين 15 سال اخير، درگيري‌هايي در بندرعباس، قم، شيراز و ... بر سر حسينيه‌هاي دراويش و مسائلي ديگر به وقوع پيوسته بوده است و اين بار برخي از فرصت طلباني مي‌گويند که احتمالا خودشان را داخل ماجرا کرده اند و اصلا درويش نيستند، چيزي که واضح و مبرهن است چه کار درويش‌ها باشد و چه کار هر گروه ديگري، هيچ تفکري با «زير گرفتن» رستگار نمي‌شود و نشده، اين درس تاريخ است و يک ادعا نيست و البته ما مي‌مانيم و داغ خانواده‌هاي آن پنج شهيدي که کاش... که کاش خيابان‌هاي ايران هميشه آرام بماند و فقط پرنده در آن پر بزند نه خون هموطن.
قربانيان پرواز تهران – ياسوج يا (فاجعه هفته)
درباره هواپيماي سقوط کرده
هواپيماي 24 ساله ايتاليايي با موتور توربوپراپ سقوط کرد و 66 نفر از هموطنانمان از دست رفتند.
اگر روايت خبرگزاري فارس و چند سال کنج نشيني اين هواپيما را معتبر بدانيم و به فرض صحت چنين ادعايي هواپيمايي کهنسال و با اين درصد ريسک رسما با قصور مديران مربوطه جان مسافران را بازيچه شده است. اما حالت ديگري هم مي‌تواند مطرح باشد؛ فرض اين که هواپيما مشکل فني نداشته و بدي آب و هوا منجر به وقوع چنين اتفاقي شده که باز هم مي‌دهد؛ قصور! آن چه که واضح است تا روزي که جعبه سياه باز نشود، حول همين گمانه‌ها پرسه خواهيم زد.
اين‌ها همه را نوشتم که به اين جا برسيم، به اين جايي که نزديک‌تر است به فضاي اين ستون؛ واکنش جامعه ايراني در مقابل قصور و فاجعه در حال تغيير است، از پس تکرر فجايع. جامعه رفتار‌هايي جديد از خودش نشان مي‌دهد، آيا وارد عصر تازه‌اي شده ايم؟
درباره جماعت سقوط کرده
مبدا را آتش سوزي سهمگين چهاراه استانبول مي‌گذاريم، کمي بعدتر جامعه درگير فضاي خشن و قطب بندي شده انتخابات شد و بعد حمله‌ي داعش را داشتيم و بعدتر البته، موج زلزله‌ها از کرمانشاه تا تهران. کمي بعدتر اعتراضات مردمي در خيلي از شهرها، سانچي که تازه گذشته و حالا هم هواپيماي تهران-ياسوج. در اين ميان اتفاقاتي، چون بنيتا، ستايش و.. آن قدر تداوم رسانه‌اي داشت که در عصر کثرت، موج نااميدي حتي يک روز هم فرو کش نکرد و بدتر اين که اين نااميدي دائما به پاي ناکارآمدي نوشته شد. يعني طبيعت و تدبير مديريت در نسبتي عکس آن چه که توقع مي‌رود قرار گرفتند. اگر دولت‌ها تشکيل شده اند که از آلام ما کم کنند و طبيعت را در کنترل خودش داشته باشند در اين جا ظاهرا دولت‌ها راه خودشان را مي‌روند و طبيعت هم کار خودش را مي‌کند.
نا کارآمدي در چنين فضايي تو چشم مردم رفت و به تبع آن نااميدي ساخت. مردم از فجايع اوليه ابزاري براي طرح خود و ويترين سازي‌هاي مجازي ساختند. مثلا در مورد پلاسکو تقريبا قاطبه‌ي شهرونداني که به فضاي مجازي دسترسي داشتند با ارائه نوعي احساسات گرايي غير کاربردي فضايي همدلي را تکثير مي‌کردند و متن‌ها و پيام‌ها چند خطي بيشتر از آن که چيزي را پيش ببرد، سازنده وجهه شخصي هر فرد و نوع انتخابش براي ارائه‌ي يک همدردي ساده بود. به عبارت ديگر افراد به دام برون ريزي افتادند که کمترين فايده اش براي مديران مسئول کم شدن از عصبانيت جماعت بود، مردم ابراز مي‌کردند و واکنش مي‌گرفتند از اطرافيان و غريبه تر‌ها و همين فضا پتانسيل منفي اعتراضي را ساکت مي‌کرد.

اوج برون ريزي همان واقعه‌ي پلاسکو بود و پس از آن واکنش‌ها چند باره و پرت شد. مثلا در انتخابات موج بارگذاري محتوا‌هاي مرتبط با انتخابات، پويا و اميدوارکننده بود، اما فضا به شدت خط کشي شده بود که البته در فضاي سياسي تا حدي طبيعي است، اما نه تا اين حد سلبي، کسي کانديداي خودش را تبليغ نمي‌کرد، بلکه کانديداي ديگري را رد مي‌کرد. رفتار غم زده‌ي پلاسکويي به رفتار عصباني زده‌ي فصل انتخابات رسيد. فصل بعدي حمله‌ي داعش بود؛ داعش که حمله کرد، اوضاع پيچيده‌تر شد. شوک اوليه‌ي چند روز اول واکنش‌هاي مجازي يکساني داشت، چون فضا حداقلي بود و امنيت و نبود آن همه را يک شکل مي‌کند، اما در نهايت شگفتي فصل انتقام رسيده بود؛ يعني عده‌اي پس از غم و عصبانيت اين بار به موج تشکيک افتادند و کل داستان را زير سوال مي‌بردند. بدبيني بود که موج مي‌زد، بدبيني و بدبيني و بدبيني.
از بنيتا و ستايش و.. که رد شويم مي‌رسيم به زلزله که نکته‌ها داشت، اين بار غم و انکار و تشکيک تبديل به هجو شده بود! مردم کمي همدردي داشتند و کمي هم در تکفير مديريت ناکارآمد نوشتند و مقادير زيادي البته زلزله را هجو کردند. از شوخي با مسکن مهر تا حضور ممتد زلزله در جاي جاي ايران، آيا جامعه ايران و به طور خاص طبقه متوسط به شکل بيماري در آمده که با داروي بيهوشي روز و شب را سر مي‌کند و دردهايش را فراموش کرده؟
در انتظار آينده
فصل اعتراضات مي‌توانست پاسخ مناسبي براي اين سئوال باشد، اين بار مبدا اعتراضات مبهم بود و اصلا اوج گيري آن هم غير قابل کشف ماند؟ چه کساني بودند و دقيقا چه مي‌خواستند، فقط ميشد اين را فهميد، اين اعتراضات براي طبقه متوسط خرد ماند، چون نهايتا فيلم‌ها و عکس‌ها را به اشتراک گذاشتند و آن را در واقع جدي نگرفتند اين بار فضاي مجازي فضاي تماشا بود! سانچي واکنش‌ها کم و کمتر گرفت و اين سقوط متاخر هم به همچنين، عملگرايي طبقه متوسط حتي در فضاي مجازي در حال فروکش کردن است؟ آيا بايد از اين بي عملي به نتيجه‌ي خاصي برسيم؟ اين يک سکوت سيتماتيک است؟ سکوتي از رضايت يا...؟ آينده پاسخ مي‌دهد.
رضا دُرميشيان يا (کارگردان هفته)
ممانعت چند باره از اکران فيلم «عصباني نيستم» که به شکلي خفيفي درباره 88 مواضعي متفاوت از مواضع رسمي دارد، دوباره اين فيلم را جنجالي کرد. ظاهرا اين بار امضاي مسئولان سينمايي پاي برگه‌ي اکران يوده و فيلم علي رغم اين امضا‌ها به اکران نرسيد. باران کوثري اعتراض تندي کرد و خيلي از سينمايي‌ها پشتيباني فيلم دُرميشيان را کردند. خود دُرميشيان هم نامه يا اعتراضي نوشت و معماي فيلم حل نشد.

پر واضح است که نگاهي سياسي سرنوشت يک اثر هنر را به مخاطره انداخته، اين که بگوييم دولت‌ها حق دخالت در هنر ندارند و اين اتفاق فقط در ايران مي‌افتد، حرف بيهوده‌اي است. همه مي‌دانيم حتي در آمريکا هم دخالت در هنر وجود دارد، مساله اين‌ها نيست مساله بحث هزينه و فايده است، اگر نسخه اوليه «عصباني نيستم» در همان سال توليدش اکران مي‌شد آن قدري که الان اين فيلم بحث و جدل ايجاد کرده، هزينه ايجاد نمي‌کرد. اصلا با نگاه مخالفان فيلم هم که به ماجرا هم نظر شويم، با اين اتفاقات و روندي که طي شده تيغ «عصباني نيستم» بيشتر مي‌بُرد. حجم توئيت‌ها و واکنش‌هاي مجازي در طي اين چند سال، اظهار نظر نمايندگان مجلس و اعوان انصار سينما اندازه‌ي چند فيلم سينمايي و اثر هنري علاقه‌مندان به سينما را تحريک و البته آزرده خاطر کرده، انگار اين توقيف ناخواسته در جهت و به نفع آن چه که احتمالا فيلم مي‌خواسته بگويد شده، مخلص کلام اين که مديريت سانسور و توقيف در ايران به حدي ناشي گري مي‌کند که حتي گا‌ها بر عليه خودش تيغ در دست مي‌گيرد و به تن خودش زخم مي‌زند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۳۲۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تیک آف تماشایی هواپیما در هوای بارانی کرمانشاه + فیلم

دریافت 6 MB

به گزارش همشهری آنلاین این تصویر دیدنی در ساعات گذشته به سرعت در فضای مجازی وایرال شد و توجه کاربران را به خود جلب کرد.

کد خبر 848847 منبع: فارس برچسب‌ها خبر مهم استان کرمانشاه هواپیما

دیگر خبرها

  • بیداری اسلامی چهره ظالمین را در دنیا آشکار کرده
  • تیک آف بارانی هواپیما در فرودگاه کرمانشاه
  • تکلیف سقوط یک تیم امروز قطعی می‌شود!
  • مورد عجیب برد نساجی در اصفهان
  • آژیر خطر به صدا در آمد: خوزستان روی گسل سقوط!
  • «توهین» میلیاردر‌های به تماشاگران
  • تیک آف تماشایی هواپیما در هوای بارانی کرمانشاه + فیلم
  • داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
  • یک جنگنده اف - ۱۶ آمریکا در نیومکزیکو سقوط کرد
  • یک جنگنده اف-۱۶ آمریکا در نیومکزیکو سقوط کرد